چرا افسوس یکی از مهمترین شهرهای تاریخی ترکیه و اروپا شناخته میشود؟
وقتی حرف از سفر به ترکیه میشود، بیشتر مردم اول به استانبول، کاپادوکیا یا آنتالیا فکر میکنند، اما کسانی که یک بار پایشان به افسوس (Efes) رسیده، میگویند هیچ جای ترکیه به گرد پای این شهر هم نمیرسد. افسوس فقط یک سایت باستانی نیست؛ یک ماشین زمان واقعی است که تو را ۲۵۰۰ سال به عقب میبرد. بیدلیل نیست که سال ۲۰۲۴ بیش از ۲.۲ میلیون نفر از آن بازدید کردند و یونسکو آن را جزو میراث جهانی بشریت گذاشت. حالا بیا با هم ببینیم چرا اینقدر خاص است.
افسوس کجاست و چطور به آنجا برویم؟
افسوس در استان ازمیر، نزدیک شهر کوچک سلجوق (Selçuk) و فقط ۱۸ کیلومتر با کوشآداسی فاصله دارد. از ایران دو راه اصلی داری:
- پرواز مستقیم به ازمیر + ۵۰ دقیقه رانندگی تا سلجوق
- پرواز به استانبول + اتوبوس یا پرواز داخلی به ازمیر
از کوشآداسی هم هر نیم ساعت دولموش (مینیبوس) میرود و فقط ۲۰ لیر هزینه دارد. ورودی افسوس در سال ۲۰۲۵ حدود ۲۰۰۰ لیر ترکیه است (تقریباً ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان)، ولی با کارت موزه (Müze Kart) میتوانی با ۶۰ لیر یک سال تمام موزهها و سایتهای باستانی ترکیه را مجانی بگردی!

کتابخانه سلسیوس؛ نماد واقعی افسوس
وقتی وارد محوطه اصلی میشوی، اولین چیزی که چشمات را میگیرد، نمای باشکوه کتابخانه سلسیوس است. این بنا در قرن دوم میلادی ساخته شد و زمانی بیش از ۱۲ هزار طومار در آن نگهداری میشد؛ یعنی سومین کتابخانه بزرگ دنیای باستان بعد از اسکندریه و پرگامون. نمای دو طبقهاش آنقدر سالم مانده که هنوز هم آدم مبهوت میماند. جالب است بدانی زیر این کتابخانه یک تونل مخفی به خانههای اشرافی و حتی روسپیخانه وجود داشت؛ راهی که مردان متأهل بدون اینکه کسی ببیند، میرفتند!
معبد آرتمیس؛ یکی از عجایب هفتگانه دنیای باستان
فقط چند صد متر آنطرفتر، ستونی تنها از معبد آرتمیس باقی مانده؛ همان معبدی که زمانی بزرگترین معبد دنیای یونانی-رومی بود و جزو عجایب هفتگانه به حساب میآمد. ۱۲۷ ستون مرمرین ۱۸ متری داشت و چهار برابر پارتنون آتن وسعت داشت. متأسفانه امروز فقط یک ستون و چند تکه سنگ مانده، ولی همین یک ستون هم کافی است که عظمت گذشته را بهت یادآوری کند.
تئاتر بزرگ افسوس؛ جایی که سنت پل سخنرانی کرد
تئاتر رومی افسوس با ظرفیت ۲۵ هزار نفر، یکی از بزرگترین آمفیتئاترهای حفظشده دنیاست. هنوز هم کنسرت و نمایش در آن برگزار میشود. طبق کتاب اعمال رسولان در انجیل، سنت پل دقیقاً همینجا برای مردم سخنرانی کرد و به خاطر تبلیغ مسیحیت، تقریباً شورش به پا شد! وقتی روی سکوهای سنگی مینشینی و به شهر باستانی نگاه میکنی، حس میکنی تاریخ زنده شد.
خیابانهای مرمرین و زندگی روزمره رومیها
خیابان کورِتِس (Curetes) و خیابان بندر (Harbor Street) با سنگهای مرمر سفید کاملاً صیقلی پوشیده شدهاند؛ هنوز هم بعد از ۲۰۰۰ سال برق میزنند. در دو طرف خیابان، فوارهها، مجسمهها، فروشگاهها، حمام عمومی و حتی توالت عمومی رومی وجود دارد! بله، توالت عمومی با ۴۸ سوراخ کنار هم و آب جاری زیرشان؛ دقیقاً مثل عکسهای معروفش که در اینستاگرام دیدهای.
خانههای تراسدار (Yamach Evler)؛ ویلاهای لوکس ۲۰۰۰ سال پیش
این خانههای اشرافی روی تپه مشرف به شهر ساخته شده بودند و دیوارهایشان با نقاشیهای دیواری و موزاییکهای فوقالعاده زیبا تزئین شده بود. سقفشان را برای حفاظت دوباره ساختهاند و وقتی وارد میشوی، انگار وارد یک موزه خصوصی شدهای. یکی از معروفترین موزاییکها، تصویر دختری است که هنوز رنگش مثل روز اول است.
افسوس در زمان حضرت مریم و سنت جان
طبق باور مسیحیان، حضرت مریم (س) سالهای آخر عمرش را در خانه کوچکی نزدیک افسوس گذراند (خانه مریم مقدس یا Meryem Ana Evi) که الان زیارتگاه است و حتی پاپ چند بار به آنجا رفته. سنت جان هم کلیسای بزرگ باسیلیکای سنت جان را در سلجوق ساخت و ظاهراً در همینجا دفن شد. به همین دلیل افسوس برای مسیحیان هم اهمیت مذهبی خیلی بالایی دارد.
بهترین زمان بازدید از افسوس
صبح خیلی زود (ساعت ۸ که در باز میشود) یا عصر بعد از ساعت ۱۶؛ هم خلوتتر است هم آفتاب ملایمتر. بهار (فروردین تا خرداد) و پاییز (مهر و آبان) بهترین هوا را دارند. تابستان خیلی گرم است (گاهی ۴۲ درجه) پس حتماً کلاه و آب زیاد ببر.

چند نکته طلایی که کمتر کسی میگوید
ورودی بالایی (Upper Gate) وارد شو و از ورودی پایینی (Lower Gate) خارج شو؛ هم مسیر سرازیری است هم همه چیز را به ترتیب تاریخی میبینی. حتماً کفش راحت بپوش؛ محوطه خیلی بزرگ است (حداقل ۳-۴ ساعت طول میکشد). صداگذاری فارسی راهنما در ورودی هست؛ ۱۰۰ لیر میگیری و تمام توضیحات را به فارسی میشنوی. نزدیک خروجی پایینی، شربت انار و بستنی دُندُرما میفروشند؛ بعد از این همه راه رفتن، بهشت است!
چرا افسوس فقط یک جاذبه نیست، یک تجربه است؟
چون وقتی در خیابان مرمرین راه میروی، صدای ارابهها را در گوشت حس میکنی. چون وقتی جلوی کتابخانه سلسیوس میایستی، انگار ۱۸۰۰ سال پیش است. چون در هیچ جای دنیا نمیتوانی اینقدر راحت با تاریخ ۲۵۰۰ ساله لمس کنی. خیلیها بعد از بازدید میگویند: «تا قبل از افسوس فکر میکردم تاریخ یعنی عکس و کتاب؛ حالا میدانم تاریخ یعنی نفس کشیدن در گذشته.»
آخرش دلت میخواهد دوباره برگردی…
افسوس از آن جاهایی است که هر چقدر هم عکس و فیلم ببینی، باز وقتی خودت میرسی، دهانت باز میماند. یک بار که بروی، دیگر هر سال بهانهای جور میکنی که دوباره برگردی؛ گاهی بهار، گاهی پاییز، گاهی فقط برای اینکه یک بار دیگر روی سنگهای ۲۰۰۰ ساله راه بروی و به خودت بگویی: «من الان دقیقاً جایی ایستادم که امپراتورهای روم، فیلسوفان یونان و رسولان مسیحیت قدم زدند.»
